مدرن شدن آنطور که تا به حال خواندهام، یعنی امروزی شدن!
و امروزی شدن دو رو دارد، یکی از خود بیگانگی و دیگری به خود رسیدن!
همانطور که گفتم، زنان در جامعه سنتی(غیرمدرن)، تعریف خاصی از خود نداشتند، نمیدانستند چه کسی هستند و چه باید انجام بدهند، و این همان معنی از خود بیگانگی را دارد!
اما در جامعه مدرن با تمام بدیها و خوبیهایش، به زنان این امکان را داد که تا حدی به استقلال فکری، فکر کنند!
بحث بر سر مدرن و مدرنیته نیست، چراکه به روایت خیلیها آسیب مدرن شدن برای زنان بیش از منفعت آن بوده! مثال مشهورش هم «زنی موفق تر است که بیشتر شبیه مرد، باشد»
بحث بر سر این است که هرکس برداشتی از زن بودن دارد، اما به نظر من، برداشتی منطقی است که با فطرت زن جور باشد!
اما آسیب جدی در این بازتعریف، کنار گذاشتن «دین» است، بیشتر مُدرنها در تعریفِ «منکیستم» دین را حذف میکنند!
که این خود به تعریف جدید لطمه میزند، چراکه یکی از منابع اصلیِ هویتیاب دین و ارتباط با خداست!
اوست که انسان را خلق کرده و مطابق با فطرتش راه را نشانش داده.
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 87/6/3 - 10:50 ع : : : نظر